ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نصرت رحمانی
دانلود صدای:
*تلخ ...https://s32.picofile.com/file/8479371542/Rahmani_Talkh_SEDA.mp3.html آهنگ: امی
*سنگ ... آهنگ: امید نعمتی
*فلفل از بوسه های تو می روید ... آهنگ: ریچارد آنتونی
*کدامین زخم در این دل ... آهنگ: یاسمین
*صدای باد در مهتاب پیچید آهنگ: گوگوش
*لیلی، چشمت خراج ... آهنگ: ای ساربان، محسن نامجو
* وقتی دلی نمی طپد آهنگ: لوریس چکناواریان
* بگذارید هرچه نمی خواهند بگوییم آهنگ: پری زنگنه
* بر روی کاغذ سیگار ... آهنگ: مارک نافلر
*انهدام آهنگ متن: بخشی از اپرای کاوالریا روستیکانا اثر پیترو ماسکانی به رهبری هربرت فون کارایان.
*پرواز آهنگ: صدای پرندگان
*حوصله راه : آهنگ: رومئو و ژولیت اثر چایکوفسکی به رهبری هربرت فون کارایان
*کنایه آهنگ: یک عاشقانه ی کردی ، عارف ساق
میعاد در لجن هم راه آهنگ متن بخشی از اپرای کاوالریا روستیکانا اثر پیترو ماسکانی به رهبری هربرت فون کارایان.
بسیار زیباست... اما من عصر جمعه یا هر روز دیگر پاییز چنین احساسی ندارم... این احساس، احساس عصرهای این روزهای منه... که علیرغم سرسبزی و زیبایی طبیعت از شدت گرما، مجبورم تو خونه با در و پنجره های بسته و پرده های کشیده زندانی باشم...
پس میخونم...
عصر جمعه تابستان بود...
به پاییز شورانگیز اهانت نمیکنم
این کامنت شما من را غمگین کرد.
یک - چقدر این عکس نصرت رحمانی متفاوت و جذاب و دوست داشتنیست .
دو - اجرای شما یکی از بسیار بهترین ها بود . عالی بود .
سه - موزیک انتخابی فوق العاده بود .
چهار - اگر به خاطر این اجرا و این موزیک نبود راستش شاید چندان هم لذت نمی بردم .
پنج - عصر پاییز خیلی بیش از اینها احترام بر انگیز است حتی اگر جمعه باشد .
بچه بودم اما به خوبی یادم است که خیلی زود یاد گرفتم که عصر جمعه همیشه نوعی از غم عجیب را با خود دارد . بعدها , سالها و هنوز این حس با من بوده است و می بینم و بارها دیده ام که این حس با خیلی ها مشترک است ... هنوز یادم نیست که کسی را شناخته باشم که عصر جمعه برایش شکلی از شادی و سبزی داشته باشد ..
ینی شعر نصرت را دوست نداشتید؟
حیفتون نمیاد؟
بادهار
یک تکه روزنامه ی چرب مچاله را
در انتهای کوچه ی بن بست
با خشم می جوید
تصویری که همه دیده ایم ولی به زیباترین شکلی تصویر شده است.
من فکر کنم یکی از دلایل اندوهناک بودن عصر های جمعه این است که فردایش شنبه است و باید سر کار برویم. بچه هم که بودیم به مردسه می رفتیم. به ویژه پاییز که تازه فصل اول سال تحصیلی بود. و هنوز امتحانات ثلث اول را هم نداده بودیم.
چقدر چسبید، توی این عصر دلگیر جمعه.
شما همیشه آدم را خیلی به موقع و دلچسب، غافلگیر می کنید.
ممنون آقااااااااااا ... خیلی.
قابل شما را نداشت.
چرا غمگین شدین؟
با تمام وجودم، تمام حزن شعر رو درک میکنم ، حزنی که با نزدیک شدن به پاییز عمر دارم... حزنی که با تداعی هر پاییز ی میشه احساس کرد... اما از طرف دیگر از فصل تابستان نفرت دارم... نفرتی که از فشار اسد و هیتلر و استالین و دارو دسته ی دیکتاتورها ندارم
شاد باشین... عوضش از نیمه ی شهریور وحشی و پورشور و رنگ آمیزم!
خب برای این که نوشتید این روزها در خانه خودتان را زندانی کرده اید.
تازه پاییز که بیاید یک پاییز دیگر از عمرتان شرو می شود.
جالبه که به این نکته اشاره می کنین .. خودم هم متعجب بودم که باوجود تصویرهای زیبایی که درش هست چرا مجموعه رو آنچنان هم دوست ندارم ...
البته کلن شعرهای نصرت رحمانی را خیلی ها دوست ندارند.
از بچگی به ما گفته بودند زمان بر نمیگردد
اما من نمیدانم چرا این عصر های جمعه بر میگشتند؟
نمیدانم از چه کسی
شاید از خودم شنیده ای. ولی نه. من زمان بچگی تو گم بودم.
همیشه فکر می کردم بدترین اوقات سینما رفتن بعداز ظهر جمعه است. ولی بعدها فهمیدم که بهترین راه گذراندنش است. هرچند کلن سینما رفتن را تعطیل کرده ام.
فرا رسیدن نوروز باستانی را به شما استاد گرامی تبریک عرض می نمایم ان شا الله که سال خوبی برای همه در پیش باشد
ممنون.
مبارک شمایید.
سلام
شعر «سقاخانه» نصرت قشنگه.