ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مهدی اخوان ثالث
1307-1369 خورشیدی
دانلود صدای:
*ما چون دو دریچه روبروی هم ... آهنگ، کلهر ، سامانی
*از بس که ملول از دل دلمرده ی خویشم آهنگ، سارا برایتمن
*آری، تو آن که دل طلبد، آنی آهنگ، حسین قوامی
*هر که آمد بار خود را بست و رفت آهنگ، سیما مافیها
*زمستان آهنگ : زمستان، صدای پروین، ساخته ی امین الله رشیدی
*ای تکیه گاه و پناه زیباترین ... آهنگ : همایون خرم، غوغای ستارگان، پروین
*چاووشی آهنگ از: حسین سمندری
*آخر شاهنامه آهنگ Song For Eli Andrea Bauer
*باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟ آهنگ، ابی
سلام دوست خوبم.
خیلی مطالب جالبی می نویسی. واقعآ از وبلاگت خوشم میاد.
مریم
ممنون از شما.
ولی لینک شما من را به هیچ جایی نبرد.
خیلی خوب بود مرسی . با این شعر به یاد خاطرات خوب هزار سال پیش افتادم و دیدم انگار شعرهائی مثل این نه در گذشته و نه در حال شاید هم نه در آینده جایگزین ندارند ...
با لحظه ی دیدار؟
سلام من نتونستم نسخه موبایل رو بگیرم
مشکل بلاگ اسکایه. من نمی دونم باید چه بکنید.
ولی لحظه ی دیدار فقط با اجرای خودم، شنیدنی است... ببخشید... قصدم تعریف از خود نبود ولی...
کار شما هم دلنشین است. عشقی که به این کارها دارید ستودنی است.
لحظه ی دیدار با آن خاطراتش که دلم را می کشد...
بگذریم...
ای نخورده مست... ! آن مست،در ِ دیدار را بست.
اجرای خودتان را برایمان بفرستید تا زیب وبلاق وزینمان بکنیم. وگرنه اجرای خودمان را بهتر می دانیم. در ضمن تازه قصدتان تعریف از خودتان باشد. کفر نمی شود که. اصلن هم بد کاری نیست. خیلی هم خوبست.
تازه ما هم میفهمیم که غیر ما کسان دیگری هم به این کار فرهنگی دست زده اند و خوشحال هم می شویم.
یک وقتی یک جائی خوانده سیمون دوبوار گفته بود : موجوداتی غیر قابل جایگزینی وجود دارند ... این زمستان خودش به تنهائی ـ و نه فقط حتی مهدی اخوان ثالث ـ واقعا یک موجود غیر قابل جایگزینی است .
ضمنا تا اینجا که گوش داده ام به نظرم این بهترین اجرای شماست .
آفرین !
می خواستم ته این صدا ترانه سلامت را نمی خواهند پاسخ گفتی که پروین، یکی از نوستالژی های دوران کودکی و نوجوانی من بوده است، را بگذارم. ولی نسخه ای که مهدی توی آن ندویده باشد را پیدا نکردم. اصلن نمی دانم چه معنی دارد که مهدی هم آدیو بوک درست کند؟ شعرش را گفته باقیش را بگذارد برای ما خب. ما نباید نان بخوریم؟
***
از نوشابه ای که برای من باز کردید، ممنونم. ایشالله بهتر هم بشود. که می شود.
خیلی جالبه اخه من می خواستم همین شعر رو به شما بدم بخونید !!
ولی خیلی زیبا خوندید مخصوصا شروع شعر اهنگ ابی هم حرف نداشت
اما من اگه جای شما بودم
اهنگ ...برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته ...ابی رو انتخاب میکردم
معمولن ارتباطی بین آهنگا و شعرا نیست. همین جوری حسیه.
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بینصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
بدیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من؟ آرزو گم کردهای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری در بیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
رهی معیری
چشم.
پیدا کردم....وتصور هم می کنم...باید همان باشید ..که گه گاه می نویسید ونظر می دهید :))))
وتصور هم نمی کردم...چنین زیبا دکلمه کنید
لحظه ای دیدار ...باغ بی برگی که می گوید زیبا نیست؟
ممنون از شما
بعضی چیزها...نوشته ها همیشه ماندگار هست...همیشه
...
سال خوبی داشته باشید...موفق وشاد باشید
ممنون.
نوروزتان مبارک.
ببخشید که اشتباه شد...یک دنیا معذرت...ولی خوشحالم که با نوشته ها ودکلمه ها ودنیای شما اشنا شدم...امیدوارم همیشه موفق باشید بازم ...ممنون
چه اشتباه خوبی.
دوباره سلام
ممنونم از شما
باید ببخشید ...هم نام شما ..برای عکسهایم ..نوشته می شد..اما ادرس سایت نبود..ومن بعد از مدتها سایت شما رو در دوستان مشترک پیدا کردم واحساس کردم باید همان باشید ..که می نویسید گه گاه برای عکس هایم...ولی با سروی جان که صحبت کردم..دیدم..وووووای اشتباه کردم..وبرای همین سریع ..معذرت خواهی کردم..ولی خوشحالم این اشتباه باعث شد...با نوشته های زیبای شما وصدایتان اشنا شوم....همیشه موفق باشید..وممنون از کامنتها....
ممنون از شما.
صدای شما برای خواندن شعرهای تلخی مانند «آخر شاهنامه» بسیار مناسب است!
ممنون.
"ممنون"!
چرا شما باید برای داشتن صدایی مناسب گفته های تلخ خوشحال باشید؟
ینی غصه بخورم؟
بالاخره این شعر ها هم هست و شاعر برای تلخی آن ها رو سروده. خب هیچ کس اونو نخونه؟ اگر مهدی خوشحال باشه که من این آخر شاهنامه رو با حسی که اون دوست داره بخونم خوب خوشحال می شم که کاری کرده باشم.
یک بار شاهد خوندن خودش بودم. همین آخر شاهنامه. همون وقت فک کردم کاش می داد من می خوندم براش.
سلام .
همه ی شعرهای استاد اخوان ثالث را دانلود کردم که بعدا سر فرصت بار ها بار به آن ها گوش بسپارم ؛ این اجرا ها جدید است .
تاریخ اجرا ها یکی دو روز قبل از آپلود کردنشان است.
سلام.
صدایی گر شنیدی ؛ صحبت سرما و دندان ست .
سپهر ِ تنگ میدان (تنگمیدان)
پس از دیدار ؛ پاک فرمایید .
نه. پاک نمی کنم.
ممنون برای توضیح. بی دقتی من بوده. باید دوباره بخوانم. تا آن وقت هم این کامنت باید بماند که اگر روزی کسی از اینجا گذشت با دانستن این توضیح آن را اشتباه یاد نگیرد. مگر این که توضیح را نخواند.
تا آن روز..........
سلام .
دوست گرامی از اینکه سعه صدر و بردباری دارید سپاس گزارم .
ممنون.
من اصلن نمی خواهم و علاقه ای ندارم که چیز غلطی از خودم به یادگار بگذارم. مهدی اگر بود کلی دری وری نثارم می کرد.
باز هم اگر غلط خوانی از من دیدید بی معطلی به من یگید.
سلام .
پوزش می خواهم اما جراتم را افزودید .
مورد بعدی در شعر "آخر شاهنامه" واژه ی "دژ آیین" است ؛ این واژه با ضمه ی کوتاه روی دال به معنای "بد آیین" درست است .
ممنون. من همیشه در مورد دژ بعدش دز مشکل داشتم.
حتمن می گذارم این راهم توی کارهام که درست کنم.
ممنون. خیلی لطف کردید.
جالب این جاست که خودم هر وقت این را برای خودم می خواندم (از روی متنی که در جوانی از بر کرده بودم) کج آیین می خواندم. این متن را از اینترنت گرفتم که متاسفانه اصلن معتبر نیست. این بود که دیدم این دژ است. و این را خواندم. بی توجه به این که خب کج که دژ با این تلفظ نیست. ای کاش کج خودم را خوانده بودم.
راستش؛ چون این شعر را از خود اخوان با صدای خودش شنیدم که دژ را dozh تلفظ کرد گفتم که یاد آوری کرده باشم . گستاخی ام را بر من ببخشایید .
اصلن دژ در این جا باید به ضم دال باشد. مهدی هم دژ به کسر دال خوانده بود غلط خوانده بود. ینی همان بد است به قول شما و کج به قولی که من در یکی از چاپ های اوائل دهه ی پنجاه از آن دیدم.
باز هم اگر اشتباهاتی داشتم به من بگید. همین جوری در پایان اشعار می نویسم. گیرم هرگز فرصت ظبط دوباره را پیدا نکنم.
مرسی از لطف شما ببخشید که ما جسارتی کردیم و چیزکی نوشتیم
دربرابر شما ...
معذرت
مگر مهدی مال من است.
مهدی مال ملت ایران است.
هر کس هر چه قدر در باره اش بنویسد باز هم کم است.
سلام .
شعرهای قصه ای از شب و باغ بی برگی را گوش دادم و لذت بردم.
ممنون.
سلام .
با راهنمایی های سرکار خانم پروانه و شما توانستم دو فایل صوتی از اشعارم را دکلمه و به همراه تصویر و نوشته در اینترنت بگذارم .
سپاس گزارم .
دانولدش می کنم که ببینم و بشنوم. فقط مشکل اینجاست که حجم آن خیلی زیاد است و برای خیلی ها قابل دسترسی نیست. باید فکری به حال کم کردن حجم آن کرد. اگر فقط صدا بود من کمک می کردم. ولی چون می فرمایید تصویر هم دارد کار کمی سخت می شود.
من ببینم چه می توانم بکنم.
سلام دوست گرامی
می خواستم خواهش کنم که اگر برایتان امکان دارد شعر هفت خوان نامه یا سوگ نشابورم را با صدای شما داشته باشم تا ان را برای دوستداران در وبلاگم قرار دهم. امید که خواهشم گستاخانه نباشد.
چشم. موزیک متن اش را هم پیشنهاد کنید. برای هر کدام.
چند شعر اخوان ثالث و آقای سالار را دانلود کردم که گوش کنم.
ممنون.
سلام.
شعر چاووشی را گوش کردم خیلی خوب اجرا کرده اید البته در ویرایش جدیدتر "عمر با تازیانه ی شوم و بی رحم خشایرشا" آمده است. موسیقی این شعر خیلی قشنگ و درخور بود . اما "مه گون" را قبلن با کسره ی میم شنیده بودم.
به شعر های آقای سالار را هم گوش دادم. از هجران و عشق سخن می گفت. اما موسیقی نداشت فقط صدای دریا به صورت استریو به گوش می رسید که خیلی جالب بود. این سر و صدای دریا را هم از میدان انقلاب به صورت سی دی تهیه کرده اید؟
حق با شماست. نمی دانم چرا مه گون خواندم. شاید مه گون را بیشتر از مه گون با کسره میم دوست داشته ام.
نسخه ای که من دارم مال عهد تیرکمان شاه است.
التبه تازیانه یه جورایی سکته در شعر ایجار می کند.
ممنون از هم راهی شما.
خوانده می شود :
تازیا - نی شوم و بی رحم خشایر شا
همچنانکه قبلن خوانده اید "می - وی خویش بخشیده"
این جور بله قشنگ است.
کتاب من چاپ اول سال 1371 بود. دو سال بعد از سالی که دیگر اخوان ثالث در میان ما نبود و من فکر نمی کردم که این ممکن است تغییر کرده باشد.
مه گون با فتح میم هم خوب ست شاید به معنای شب مهتابی.
خودم هم که دوباره گوش کردم دیدم بهتر است همین با فتح میم باشد.
چاووشی برایم از شعرهای پرسش برانگیز ست. جوان که بودم فکر می کردم راه سوم راه بی برگشت و بی فرجام همان شهادت و کشته شدن در راه هدف است بعد که بهتر گوش دادم به نظرم آمد که جلای وطن را می گوید. تاراس بولبا؟ و بدنجایی که می گویند روزی دختری بوده ست؟ آن دختر کی بوده ؟ آن مردی که می پرسد چرا بر خویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی ... چه کسی بوده است؟ آن شهری که گل و برگ بلورین بال شعر آز آن می روید کجاست؟ و پرسش هایی از این گونه ...
تاراس بولبا تا جایی که من به یاددارم قهرمانی بود قفقازی که نیکلای گوگول او را جاودان کرد.
آن دختر به نظر من و در بحث هایی که در جوانی با یاران دبستانی داشتیم به نظرمان جمیله بوپاشای الجزایری بود. عده ای هم ژاندارک را مثال می زدند. و افسوس با این که گاه گاهی توفیق زیارت خود اخوان برایمان پیش آمد از خودش نپرسیدیم.
گل کاغذین که منظور اسکناس است. توضیح این قطعه را همان طور که در زیر نویس این شعر آمده از زبان خود مهدی، برایتان می نویسم:
این معنی تکه ای است از یک شعر "مک نیس" که دوست سفر کرده ی گرانقدرم "حسین رازی" برایم خواند. آن هوشمند ناشاد که چاووشی را به کار بست و رفت. همان ارجمند گرامی که این کتاب بدو اهدا شده و گویا متاسفانه قصد ماندگاری در فرنگ دارد، که مباد. سابقن اعراب مغزها و هوش ها و اندیشه های بزرگ و گران مایه ی ما را می دزدیدند (به گواهی تاریخ، عالیترین آثار فکر و فرهنگ عربی و اسلامی را، بلندترین ابیات دیوان مفاخر عرب را ایرانیان به وجود آورده اند) و زمانی مغول ها و حال فرنگی ها به غارت و غنیمت می برند. ای دریغ ........
بدانجایی که می گویند خورشید غروب ما
زند بر پرده ی شبگیرشان تصویر
بدان دستش گرفته رایتی زربفت و گوید : زود
وزین
دستش فتاده مشعلی خاموش و نالد دیر
کجا را می گوید؟
به نظر من که غرب است. جایی که وقتی خورشید ما غروب می کند، در آن جا طلوع می کند و این "زند بر پرده ی شبگیرشان تصویر" کنایه از طلوع است.
در مورد باقی کامنت باید فکر کنم.
خیلی لذت بردم ... صداتون وقتی راز آلوده بسیار دلنشینه...
چاووشی اولین شعری بود که زمانیکه دبیرستانی بودم با صدای بلند خوندم... یعنی کیف میکردم از خوانش ش با صدای بلند! اون روزهایی که هنوز نمیدونستم چند نسل این شعر رو با تمام جان دوست داشتن، و دوست خواهند داشت!
هر بار که بهش گوش میدم... احساس اون روزها برام زنده میشه... کجا رفتند اون روزها...برم "آن روزها رفتند" رو گوش کنم... نسخه ش همینجاست!
ممنون.
خودم هم یکی از اولین اشعاری که در طول زندگی از مهدی خواندم همین بود.
البته اولین اولین اش زمستان بود.
سلام .
سوط با فتح سین هم ؛ به معنای تازیانه است لذا هر دو خوانش به یک معناست. چه بگوییم عمر با تازیا-نی... چه بگوییم عمر با سوط ... هردو صورت دارای معنایی یکسان هستند.
شما درست می گویید. سوط باید با فتح سین باشد ولی من به اندازه ی حسین با فتح سین از این سوط با فتح سین بیزارم. نمی دانستم این را می توانم تازیانه بخوانم ولی عمرن هم می توانستم سوط با با فتح سین بخوانم. من حسین را با کسر سین که کوبیده می شود در عین و سوط را مانند صوت می خوانم.
با سپاس . از تلاشهای شما.
من نوار قدیمی از صدای خود اخوان را دارم. اگه دوستان تمایل داشتند می توانم آن را در اختیارشان قرار بدهم.
ممنون از شما.
اگر به شکل فایل نیست و در اینترنت هم یافت می نشود، بلکه تبدیلش کنید به یک فرمت کامپیوتری و بگذاریم توی اینترنت.
http://jametajali.blogfa.com/post-621.aspx
سلام.
ممنون. در اولین فرصت حجم فایل ار کم می کنم و برایتان می فرستم که فضای پیکوفایلتان خیلی اشغال نشود.
سلام.
ضمن عرض ارادت فایل تقریبن 30 مگا بایتی را با فایل 10 مگا بایتی شما تعویض کردم .
بسیار سپاس گزارم.
البته یکی دیگر هم دارم که ادامه ی همین شعر هاست.
آن هم به دستم برسد این کار را برایتان می کنم.
سلام.
اگر اجازه دهید شعر های چاووشی ؛ نادر یا اسکندر و قصه ای از شب اخوان را با صدای شما در وبلاگم منتشر کنم.
وقتی چیزی روی اینترنت منتشر می شود دیگر از دست صاحبش خارج می شود.
افتخار می دهید.
سلام.
نشانی ویدیو کلیپ هایم در سایت آپارات
http://www.aparat.com/video/video/listuser/dashboard/yes/username/optimus1079
ممنون. میروم و می بینم.